مرگ خاموش ۹ کارگر در دولتآباد؛ حادثه یا نتیجه یک ساختار معیوب؟
جعفر عظیمزاده، فعال کارگری مرگ ۹ کارگر در اصفهان را نتیجه بیحقوقی و فقدان تشکلهای مستقل میداند و معتقد است ناتوانی کارگران در مطالبه ایمنی، چرخه حوادث مرگبار در محیطهای کار را تداوم بخشیده است.

خبر کوتاه و شوکآور بود: ۹ کارگر در یکی از واحدهای تولیدی شهرک صنعتی دولتآباد اصفهان بر اثر گازگرفتگی جان خود را از دست دادند. اما شوکهکنندهتر از خود خبر، ابهامات پس از آن است. در حالی که بیش از ۲۴ ساعت از این فاجعه میگذرد، اداره کل کار استان اصفهان میگوید که هنوز حتی نام کارگاه محل حادثه را نمیداند.
این حادثه که روز گذشته رخ داد، بار دیگر توجهها را به سمت وضعیت ایمنی در شهرکهای صنعتی جلب کرد. اگرچه هنوز مشخص نیست دقیقاً چه چیزی (نقص فنی، خطای انسانی یا فرسودگی تجهیزات) عامل این گازگرفتگی مرگبار بوده، اما فعالان کارگری معتقدند ریشه این حوادث را نباید صرفاً در یک «اتفاق» جستجو کرد.
جعفر عظیمزاده، فعال کارگری، با ابراز تأسف از این حادثه میگوید که نباید در تحلیل این وقایع تنها به دنبال دلیل فنی گشت. او میگوید: «واقعیت این است که کارگر در ایران آنقدر بیحقوق شده است که این حوادث، نتیجه مستقیم آن بیحقوقیِ پایهای است.»
از دیدگاه این فعال کارگری، حتی اگر دلیل فنی حادثه مشخص شود، عامل اصلی همچنان پابرجاست: «عدم تمایل سرمایهگذاران به هزینه برای ایمنی و ناتوانی کارگران در مطالبهگری.»
عظیمزاده توضیح میدهد: «کارفرماها به عنوان صاحب سرمایه تمایلی ندارند که برای ایمنی محیط کار هزینه کنند. از طرف دیگر، دولت نیز در وظایف بازرسی و نظارتی خود قصور میکند.»
عظیمزاده وضعیت فعلی را به یک «کشتار جمعی» تشبیه میکند. دادههای رسمی نیز این ادعا را تأیید میکنند. مرگ کارگران ایرانی در حوادث کار طی پنج سال گذشته ۳۰ درصد افزایش یافته و در سال ۱۴۰۲ به بالاترین رقم دهه اخیر (۲۱۱۵ نفر) رسیده است.
چرا کارگران اعتراض نمیکنند؟
نکته کلیدی در تحلیل عظیمزاده، ارتباط مستقیم بین «ایمنی محیط کار» و «تشکلیابی کارگران» است. او معتقد است وقتی کارگران فاقد امنیت شغلی هستند و زیر سایه قراردادهای موقت کار میکنند، قدرتی برای فشار آوردن به کارفرما برای تأمین ایمنی ندارند.
این فعال کارگری با انتقاد از نهادهایی مانند شوراهای اسلامی کار، آنها را فاقد کارایی لازم برای دفاع از جان کارگران میداند و تأکید میکند که چون حق اعتصاب و تشکل مستقل به رسمیت شناخته نشده، کارگر عملاً خلع سلاح است و تنها زمانی که کارد به استخوانش میرسد آن هم اغلب برای معوقات مزدی و نه ایمنی صدای اعتراضش بلند میشود.
شاید هیچچیز بهاندازه آخرین اخبار رسمی، صحت تحلیلهای فوق را ثابت نکند. خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گزارش داده، با گذشت یک روز از حادثه و اعزام بازرسان به محل، مدیر روابط کار ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان اصفهان رسماً اعلام کرده که هنوز «اطلاعات دقیقی از جزئیات حادثه و حتی نام شرکت یا کارگاه محل وقوع آن» ندارد.
حادثه گازگرفتگی در شهرک صنعتی دولتآباد اصفهان، یک هشدار جدی است. ۹ خانواده داغدار شدند و جامعه کارگری بار دیگر در شوک فرو رفت. این حوادث نه یک قضا و قدر، بلکه نتیجه طبیعی ساختاری است که در آن «ایمنی» کالایی لوکس و «جان کارگر» ارزانترین کالا محسوب میشود.
