روایت، کنش است؛ وقتی زنان قصه آب را پس میگیرند
در میانه بحران آب و حکمرانی مردانه، گروهی از زنان با روایتسازی، کنشگری و یادآوری حافظه تاریخی، تلاش میکنند نقش فراموششده زنان در مدیریت و پایداری آب را دوباره به متن جامعه برگردانند.

روایت، کنش است، «ما به کمک داستان به تجربههایمان معنا میدهیم و هویتمان را تعریف میکنیم، افراد حول روایتها کنار هم قرار میگیرند و این امکان عمل مشترک را برایشان معنادار میکند.»
در سالن نگارخانه فرهنگسرای ملل، بیشتر صندلیها را زنان پر کردهاند و به این جملهها گوش میدهند. زنهایی در سنهای مختلف که میخواهند روایت خودشان را از آب بشنوند. بخشی از روایتی که پشت قصهها پنهان است. در اولین نشستی که گروه «زنان آبیار محله» برگزار کردهاند قرار است نقش تاریخی زنان در مدیریت و توزیع آب یادآوری شود. اما زنان آبیار محله هنوز قصه خودشان را نگفتهاند.
چند ماه پیش در تابستان داغی که خبرها از بحران آب پیشروی تهران میگفتند و بازار خرید تانکرهای خانگی و پمپ آب رونق داشت، بروشوری در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که اولین جملهاش این بود: «بیآبی پشت در خانههایمان کمین کرده است.»
«زنان آبیار محله» که نامشان پایین این متن نوشته شده بود در ادامه راهکارهایی برای کاهش مصرف آب پیشنهاد کرده و نوشته بودند: «یک خانواده چهار نفره با رعایت اکثر این موارد میتواند به اندازه یک تانکر ۱۰ هزار گالنی آب صرفهجویی کند.» نامی از کسی نبود و حالا هم تاکید دارند یک «گروه» هستند که برای هماندیشی درباره حفاظت از محیطزیست، ترویج سواد آب و کاهش هدررفت آب تشکیل شده است. در صفحههای اجتماعی گروه هم آمده: «ما جمع کوچکی از زنان هستیم که چشمان نگرانمان در کوچههای باریک محلهمان ما را به یکدیگر پیوند داد تا شاید بتوانیم با همفکری و همکاری جمعی تاثیری هر چند اندک در جلوگیری از بحران آب پیش روی شهرمان داشته باشیم.»
آنها میخواهند با دادن اطلاعات و پیشنهاد راهکارها مردم را تشویق به کنشگری در این وضعیت کنند. شاید چون به گفته معصومه اشتیاقی، پژوهشگر و رئیس کمیته زنان انجمن دیپلماسی آب ایران، ما در حکمرانی آب در وضعیت مناسبی نیستیم. اشتیاقی در این برنامه میخواهد از کنشگری زنان در آب بگوید و توضیح دهد چطور زنان به پایداری سرزمین کمک کردهاند. چون روایت و داستانگویی در هر زمانهای مهم است و میتواند ابزاری برای حل مسئله باشد.
در حکمرانی آب فراروایت مردانه حاکم است
اشتیاقی توضیح میدهد که چرا در داستان آب به روایتسازی نیاز داریم: «در ایران در حکمرانی آب با یک روایت کلان و فراروایت مردانه روبهروییم و آنها نظام حکمرانی و مدیریت آب را پیش بردهاند و میبرند. اساسا روایت زنانه در متن تاریخ ما کمتر آمده است. درحالیکه در طول تاریخ روایت زنان و آب را داشتهایم.»
او به الهه آب و اسطورههای قدیمی اشاره میکند، از مراسم بارانخواهی و آیینهایی مثل عروسی قنات میگوید که در همه آنها زنان حضور داشتند و در داستان آب کنشگری کردهاند. این روایتها نقش زنان را در پایداری سرزمینی روشن میکنند اما کمتر گفته شدهاند: «از نظر زمانی شاید کمکاری ما بوده که در حوزههای اجتماعی و فرهنگی کار میکنیم که انباشت دانش اتفاق نیفتاده است.» او با اشاره به کتاب مرتضی فرهادی، مردمشناس که بر فرهنگ «واره» به عنوان نوعی تعاون سنتی کهن و زنانه در ایران کار کرده میگوید: «کتابهای کمی به صورت منسجم این روایتها و خردهروایت های زنانه را مکتوب کردهاند. درحالیکه زنان ما در طول تاریخ همواره در حوزه آب دوشادوش هم کار کردهاند. آنها در پایداری هویت فرهنگی و زیستی و اقتصادی نقش داشتهاند. آنها بخش مهمی از داستان آب هستند.»
او به گزارشها و خبرهایی از بیآبی که زنان را ابژههایی میداند که کمآبی زندگیشان را به تاراج برده نقد میکند و میگوید اگرچه این درست است که زنان قربانیان کمآبی هستند ولی ما روایتهای دیگری هم داریم که باید بیاید به سطح و دربارهشان گفتوگو شود: «زنان عاملیت داشتهاند و با خلق کنشهایی توانستهاند خردهروایت هایی خلق کنند که متاسفانه در حافظه جمعی ما چندان به تصویر درنیامده است.»
این پژوهشگر آب در انتها میگوید فعالیت «زنان آبیار محله» هم یک خردهروایت است که باید نوشته شود: «زنان ایرانی در طول تاریخ به شیوههای مختلف معنای خودشان را ساختند و در حفاظت سرزمین خودشان نقشآفرینی کردند و امیدوارم ما این میراث را بهتر بشناسیم و به دیگران هم بشناسانیم.» چرا که به گفته او انسان جهان را به واسطه قصههایی که میگوید درک میکند.
روایتهای زنانه آب؛ حضوری پررنگ، قدرتی نادیده
در اسطورهها، در داستانهای فولکلور و در روایتهای مدرن، زنان در حال مقاومتاند. آنها در قصه ننهدریا به ماهیگیران اجازه میدهند که ماهی بگیرند، آنها در سالمندی عروس قنات میشوند تا بلکه قنات خشک را زنده کنند، در آیینهای بارانخواهی حضور دارند و در سنتهایی مثل واره و مناسک توزیع آب نقش دارند. روایتها گواهی میدهند که زنان نقش مهمی در زیست آبی جامعه داشتند اما به گفته سمیرامیس اسماعیلی پژوهشگر اجتماعی که خودش هم یکی از اعضای زنان آبیار محله است در حوزه سیاستگذاری امروز زنان حضور ندارند: «آنها از این حوزه حذف شدهاند چون بحث قدرت و دسترسی به منبع آب است که منبع مهم اجتماعی است. باید زنان را به سر جایشان برگرداند و به آنها جای عادلانهای داد.»
اسماعیلی میگوید در گذشته سامان اجتماعی بر پایه حضور جدی و قوی زن و نقشش در دسترسی به آب انجام میشد اما امروز این نقش وجود ندارد و در سیاستگذاری کلان نیستند و توضیح میدهد منظورش نقش فرهنگی جنسیتی زن است. اما چرا مهم است که زنان باشند؟
این پژوهشگر میگوید زنها به خاطر مسئولیتهای مراقبتی و نقششان در خانواده بیشتر متاثر از بیآبی هستند: «در شرایط کمآبی وقتی مجبورند برای خانه آب بیاورند، کار زنها بیشتر میشود، بدنشان بیشتر فرسوده میشود و کارش بیشتر میشود. این اتفاق در ایران زیاد میافتد. به همین دلیل میگویند چون زن نقشش مهم است قربانی بیآبی است درحالیکه زن پتانسیل دارد در سامان اجتماعی نقش داشته باشد. زن به خاطر تجربه زیستهاش امکان مدیریت دموکراتیکتری برای زیست فردی و اجتماعی دارد. زن بیشتر با محیط زیست در صلح است و بیشتر میتواند بین کسانی که بر سر منافع میجنگند صلح ایجاد کند.»
او توضیح میدهد که این ویژگیها به خاطر نقشهای جنسیتی زنان است. آنها که یاد گرفتهاند تعامل کنند، فرزندانشان را اقناع کنند و شبکه بسازند تا زیستن را پایدار پیش ببرد: «این در پایداری سرزمینی نقش دارد. عقلانیت ابزاری معطوف به هدفی که در مردان هست و گفتمان مهندسی را به آب تحمیل کرده، در زن شکل دیگری دارد. مدل عقلانیت در زنان مشارکتی و مبتنی بر دموکراسی و پایداری است. زمین برایش مهم است چون زیست بچههایش برایش مهم است.»
او در آخر میگوید دغدغهمندی زنان آبیار محله در این روزگار مهم است و امیدوار است این فعالیت نشر پیدا کند و تبدیل به شبکه بینهایتی شود.
باید سازوکار حسابرسی اجتماعی را یاد بگیریم
صحبتها که تمام میشود زنی از حاضران دست بلند میکند و از اهمیت مطالبهگری میگوید. از تصمیمات کلانی که وضعیت محیط زیست و آب را در ایران به شرایط بحرانی رساندهاند، از سدها، لولههای انتقال آب و میگوید زنان آبیار میتوانند مطالبه کنند.
اشتیاقی در پاسخ به او به موضوع «حسابرسی اجتماعی» در قوانین اشاره میکند: «ما طبق قانون این امکان را داریم که حسابرسی اجتماعی داشته باشیم و درباره کارهایی که دولت و یا اشخاص علیه دارایی های سرزمینی ما انجام میدهند شکایت و پیگیری کنیم. حتی از نماینده مجلس علیه قانونی که در زیست بوم ما بحرانی ایجاد کرده میتوانیم شکایت کنند. ما حرف از مطالبهگری میزنیم ولی سازو کارش را هم باید یاد بگیریم.»
اسماعیلی هم در توضیح میگوید این نشستها و دور هم جمع شدنها گامی است برای مطالبهگر شدن: « آگاهی از گذشته، شناخت وضعیت کنونی و امکانهایی که هنوز باقی مانده باید ادامه پیدا کند.» و متعقد است باید منافع شخصی را به تاخیر بیندازیم و تعطیل کنیم چون: «ما با هم همسرنوشتیم و امکانهای دم دستی برای منفعت شخصی خودمان در نهایت ما را به چالش جمعی میاندازد.»
پس از برنامه کاغذهای زردرنگی دست به دست میشود. همان بروشور تابستان است که باید به گوش مردم بیشتری برسد. کارهایی که در شرایط حکمرانی ضعیفی که بحران آب را در کشور ایجاد کرده، میتواند مردم را به هم پیوند دهد. قدمهایی برای اینکه «قطره قطره جمع شویم» و مطالبه کنیم.
