چرا انتقال آب بحران را حل نمیکند؟ پاسخ یک متخصص منابع آب
ایران با ورشکستگی آبی روبهروست و تنها با تغییر حکمرانی آب، کاهش مصرف، اصلاح اقتصاد آبمحور و مشارکت جامعه میتواند برای همیشه از خطر «روز صفر» در شهری مانند تهران عبور کند.

به گزارش آتیه آنلاین، استاد مدیریت منابع آب در دانشگاه ایالتی اوکلاهاما، با نگاهی نقادانه به سیاستهای آبی ایران توضیح میدهد که چگونه بیتوجهی به محدودیت منابع آبی، حکمرانی متمرکز، توسعهطلبی کشاورزی و نبود دیپلماسی فعال، کشور را به سمت ورشکستگی آبی و خطر روز صفر در کلانشهرهایی مانند تهران سوق داده است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علی میرچی، وضعیت امروز دریاچهها و تالابهای ایران از ارومیه تا گاوخونی و هامون را نتیجه ترکیب دو عامل میداند: تغییرات اقلیمی و مهمتر از آن سوءمدیریت. او توضیح میدهد که گرما و کاهش بارندگی اثرگذارند، اما این مدیریت نادرست بوده که با نقض حقابه محیطزیست، ساختوسازهای بیمحابا و توسعه کشاورزیِ بیتوجه به ظرفیت آبی، پیکرههای آبی را به «خفگی» رسانده است.
به باور او بزرگترین خطای حکمرانی آب در ایران، بیاعتنایی به مفهوم محدودیت منابع بوده است. کشور همانند خانوادهای رفتار کرده که درآمدش ماهی ده میلیون تومان است اما سی میلیون خرج میکند و برای جبران از داراییهایش میکاهد تا نهایتاً ورشکسته شود. ایران نیز بدون شناخت «دخلوخرج آبی» توسعه یافته و امروز به «ورشکستگی آبی» رسیده است.
میرچی با اشاره به تجربه کشورهای همسایه میگوید همه آنها از تغییرات اقلیمی آسیب میبینند اما کیفیت مدیریت است که فشار را برای شهروندان تحملپذیر میکند. او مثال میزند که حتی کشورهایی مانند عربستان با منابع آب تجدیدپذیر بسیار کمتر، بهدلیل مدیریت صحیح، وضعیت پایدارتر و قابل پیشبینیتری دارند. وی معتقد است کلید اصلی، تمایز میان «امنیت غذایی» و «خودکفایی غذایی» است؛ بهجای تلاش برای تولید همه محصولات در داخل بهخصوص محصولات آببر باید از تجارت جهانی و واردات هوشمندانه برای حفظ منابع آب و خاک بهره برد.
او سپس به نقش دیپلماسی اشاره میکند. به باور او اگر ایران روابط عادیتری با جهان داشت، مجبور نبود همه نیازهای غذایی را در داخل تأمین کند. خودکفایی تمامعیار نه ممکن است و نه منطقی؛ بلکه اقتصاد آبمحور باید بر پایه رفاه و امنیت شهروندان طراحی شود، نه بر پایه شعار خوداتکایی.
میرچی باور دارد که یکی از رایجترین پاسخهای اشتباه در برابر بحران آب در ایران «انتقال آب» است. او تأکید میکند انتقال آب، آب جدید تولید نمیکند؛ فقط مصرف جدید خلق میکند و تجربه انتقال آب به اصفهان گواه این مسئله است. به گفته او، تا زمانی که الگوی مصرف با ظرفیت اکولوژیک سازگار نشود، هیچ پروژه انتقال آبی پایدار نخواهد بود.
در ادامه گفتوگو، او تفاوت الگوهای حکمرانی آب را شرح میدهد. در ایران، حکمرانی آب متمرکز و از بالا به پایین است؛ وزارت نیرو تصمیمگیر اصلی است و جامعه مدنی، کشاورزان و فعالان محیطزیست نقشی در فرآیند تصمیمگیری ندارند. در مقابل، در آمریکا وزارت آب وجود ندارد و مدیریت آب میان نهادهای محلی، جوامع ذینفع و سازوکارهای مشارکتمحور تقسیم شده است. اختلافها نیز از مسیر رسانه، دادگاه و گفتوگو حلوفصل میشود. او نمونهای موفق مانند مدیریت آبخوان ادواردز در تگزاس را ذکر میکند که با نظارت مداوم، مشارکت ذینفعان و کاهش مرحلهای مصرف، توانسته توازن آب زیرزمینی را حفظ کند.
در بخش دیگری از گفتگو، میرچی به موضوع «انتقال جمعیت تهران» که از سوی دولت مطرح شده، واکنش نشان میدهد و آن را غیر مسئولانه و غیر عملی میداند. به باور او، زمانی که یک شهر به مرحله بحران آب برسد، این نشانه شکست حکمرانی آب است. نمونه کیپتاون آفریقای جنوبی که تا چند روز با روز صفر فاصله داشت نشان میدهد تنها با اعتماد عمومی و مشارکت گسترده مردم میتوان مصرف را کاهش داد.
درباره تهران نیز او هشدار میدهد که خطر روز صفر آبی واقعی است؛ اگر بارشها کافی نباشند و الگوی فعلی مصرف ادامه یابد، پایتخت با محدودیت شدید آب روبهرو میشود. او یکی از چالشهای جدی را هدررفت ۳۰ تا ۴۰ درصدی آب در شبکه فرسوده تهران میداند درحالیکه در آمریکا این میزان ۵ تا ۱۵ درصد است. به گفته او با فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و پایش فشار شبکه میتوان نشتیها را شناسایی و ترمیم کرد.
میرچی در پاسخ به راهحلها، از دو سطح کوتاهمدت و بلندمدت سخن میگوید. کوتاهمدت یعنی کاهش مصرف و امید به بارش. اما بلندمدت شامل بازچرخانی آب، تصفیه پساب، مدیریت دقیق آب زیرزمینی، شیرینسازی محدود و متناسب با اقلیم، ترمیم شبکهها، و در سطحی بزرگتر «تغییر اقتصاد آبمحور کشور». او تأکید میکند باید به سراغ ایجاد مشاغل جایگزین در مناطق کمبازده کشاورزی رفت و از فشار اقتصادی بر منابع آب کاست. در نهایت او میگوید: «باید با آب کمتر ارزش اقتصادی بیشتری تولید کنیم.»
